یه فنجون پر عشق

روزمره های من...

یه فنجون پر عشق

روزمره های من...

اینجا من خودم رو مینویسم به همراه تمام دغدغه هام
اینجا جاییه برای ثبت خاطرات من و آقای نجار...



اسم مستعار برگرفته از کارتون وروجک و آقای نجار:)

آخرین نظرات
  • ۰
  • ۰

**چند روز پیش آنتن گوشیم قط شده بود و فقط با نت با آقای نجارم در ارتباط بودم ،طبق معمول همیشه شب بخیر گفتیم و خوابیدیم 

فردا صبح که بیدار شدم دیدم هنوز آنتن نیومده و پیش خودم گفتم حتما آقای نجارم حواسش هس که آنتنا قطه و اون یکی خطم هم که آنتن داشت رو گذاشتم مث بیشتر وقتا خاموش بمونه و رفتم شرکتی که میرم واسه کاراموزی 

اونجا هم که بودم مدام گوشیو چک میکردم اما آنتن همچنان قط بود

اومدم خونه و چون خسته بودم دراز کشیدم تا ساعت 4 بعد یهو گفتم بذار اون گوشیمو روشن کنم 

چشمتون روز بد نبینه روشن کردم و چند دیقه بعد آقای نجار زنگ زد و من مثل همیشه سلام کردم و اون اما به شدددددددددددددددت عصبانی بود و کلیییییییییییییییییییییییییییییی دعوام کرد جوری که پشت تلفن گریم گرفت اما نذاشتم بفهمه 

همش با عصبانیت میگفت چرا هیچ خبری ازت نیس منم راستشو گفتم 

بهش گفتم راستش من حتی یه درصدم فکر نمیکردم تو هنوزم نگران من باشی و هنوزم مث قبلنا به فکرم باشی تا این حد وگرنه بیخبر نمیذاشتمت

اینو گفتم و سبک شدم 

اون اما خیلی از دستم ناراحت شد و کلی باهام حرف زد 

ته صداش بغض بود بغضی که ترکید اما خیال هردومون راحت شد راحت راحت 

از اینکه این عشق هنوزم مث اولا پررنگه و روز بروز ریشه دارتر میشه 

از اونروز به بعد حالم یهویی خیلی خوب شد جواب سوالامو گرفتم ...

**چند روز رفتم مسافرت و قبلش هم نتونستیم همو ببینیم واسه همین با بیقراری رفتم و برگشتم 

امروز اما همو دیدیم ...

به حدی دلتنگش بودم که فقط خدا میدونه دلتنگ و بیقرار آغوشش 

روز خیلی خوبی داشتیم با هم پر از عاشقانه های دلچسب ...


امیدوارم رنگ و بوی عشق تو تمام لحظه هاتون باشه ...


  • ۹۴/۰۵/۰۴
  • مرجان نجاریان:)

نظرات (۵)

  • مهدخت ناجی
  • وقتی نوشته بودی آقای نجار فک کردم نجار خونتونو میگی،تا اینکه بقیه پستادم خوندم با توضیحات وبلاگت،خخخخ

    انشالله همیشه شاد باشی

    پاسخ:
    پس قیافت دیدنی بوده اونموقع :))
    ممنونم دوست جدید
    شما هم شاد باشی
    تو این مدت چه اتفاقی افتاده؟؟؟ چرا رابطتون سرد شده من هنگ کردم.
    پاسخ:
    اتفاق خاصی بینمون نیفتاده بود دلخوریای ریز ریز قدیمی بود که سر باز کرده بود اما خداروشکر رفع شد و الان خوبیم
    مشابه همین اتفاق برای ما هم افتاد البته بلعکس:)بعضی وقتا انگار باید این اتفاق ها بیفته تا یادمون بیاد که همچنان برای هم اهمیت داریم نگرانیم
    پاسخ:
    آره لازمه واقعا و واسه ما اینبار خیلی هم بموقع بود:))
    چه حکمت قشنگی داشت قطع شدن آنتن گوشیت :))
    خداروشکر که الان خوبید
    و چقدر میچسبه این دیدارها بعد از یه مدت دوری ....
    پاسخ:
    آره واقعا:)
    ممنون
  • ×پرنسس باباجونم×
  • چقد حس خوبی بهم دست میده وقتی میبینم دو نفر انقدرررر عاشقانه همو دوست دارن که حتی برای چند ساعت بی خبری هم طاقت نمیارن و نگران هم میشن...
    وای من الان ذوق کردممممممممم ^_^
    پاسخ:
    ای جان
     چه دل پاکی داری:))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی