سلام
باز هم اومدم اینجا که بنویسم البته امیدوارم دوباره مثل دفعه های قبل نشه و نهضت ادامه دار باشه :))
تو این مدت بالاخره بعد از کلی گشتن تونستیم یه مشاور خوب پیدا کنیم و داریم میریم پیشش و تا اینجا هر دو راضی بودیم ازش ایشون هم از ما راضیه البته :)
این مدت من و آقای نجار خیلی روزهای بدی رو پشت سر گذاشتیم خیلی اذیت شدیم هر دو ولی مشاور داره کمکمون میکنه واقعا
امیدوارم مشکلات همه حل بشه و به آرامش برسن
الان آرامش نسبی داریم خداروشکر
تو این مدت گاهی به این فکر میکردم که دوست داشتن چقدر سخته واقعا با همه شیرین بودنش اما یه وقتایی زجر آورترین کار دنیاس همون وقتایی که آدمو مجبور میکنه با خودش بجنگه بخاطر عزیزش
کم کم آدم پوست میندازه
تو این مدت به معنای واقعی معنای این جملات رو درک کردم:
عشق را از گیاه عشقه گرفته اند که میپیچد به دور گیاه و شیرهء جانش را میمکد ...
این زمستون پنجمین زمستون با هم بودنمونه
حس خیلی خوبیه اینهمه وقت کنارش بودن
الان یه موجود نه چندان کوچک سه ماهه هم به جمع ما اضافه شده و کلی از استرسهامون کم شده خداروشکر
آقای نجار تصمیم گرفت یه ماشین بخره که راحتتر بتونیم همو ببینیم و الان ما یه خونواده سه نفره ایم :))
فلا بیشتر از این حرفم نمیاد ولی بازم میام :))
- ۹۴/۱۰/۲۵