از دیشب باز شروع شد
معده دردمو میگم...
ظهر یه کم ناهار خوردم ولی همچنان داشت اذیت میکرد
عصر گرسنه شدم پاشدم قهوه درست کردم و با نون خرمایی خوردم ،تنها بودم ،کار بدی کردم قهوه خوردم
حتی وقتایی هم که معده درد ندارم خوردن قهوه ی کم اذیتم میکنه نباید میخوردم
نشستم ب کتاب خوندن
مابینش افکار پریشونمم مزاحم میشدن
یهویی قرار شد با یه جمعی ساعت 10 شب بریم بستنی بخوریم
با بی میلی حاضر شدم و اونجا هم اون روی ... باهام بود کم و بیش
معده ام بدتر شد
اومدیم خونه
تو فکر مسافرت فردام
حال و حوصله ندارم اما پاشدم
اول ماسک لیمو عسل زدم به صورتم
بعد لباسهامو جمع کردم
بعد لوازم کاملا شخصی
الانم یه دختریم که لاک قرمز زده و با احتیاط داره تایپ میکنه
یه دختری که ذهن پریشونی داره
یه دختری که نمیدونه واقعا محکمه یا سعی داره که باشه
یه دختری که حال گند الان خودشو نمیفهمه
به آنا فکر میکنم همکاری که یه سال و نیمه میشناسمش و کم همو دیدیم اما بخاطر کار مشترکمون تو خیریه تلفنی زیاد با هم در ارتباطیم
به اینکه محبت تو لحن اس ام اس هامو فهمیده که تو شادترین لحظهء زندگیش بهم زنگ میزنه و میگه باید اینو بهت بگم صداش میلرزید
جواب اپلایش مثبت بود
دوست نیستیم اما از شنیدن صدای خوشحالش اشک تو چشمام جمع شد از اینکه محبتمو فهمیده ...
یه آه بلند..........................................
یه آه از ته دل................................................
به اشک تو چشمام فکر میکنم
من خسته ام خسته از مدام تصمیم گرفتن...........
خسته از ثابت نبودن خیلی چیزا
خسته از این حس گند و مزخرف
آدم باید مواظب گلش باشه باااااااااااااااااااااید
آدمااااااااااااا خستگیمو بفهمین ،لطفا
من با تموم خستگیم سعی میکنم محکم باشم اما ...
خیلی بده یه چیزیو بسازی بعد خرابش کنن بعد تو باز بسازیش و باز خرابش کنن و باز و باز و باز... دور این دایره مدام بچرخی ...خیلی سخته
اینه که میگم خسته ام این چرخیدنه
سرگیجم میگیره
شما بودین چیکار میکردین؟؟؟؟؟
باز میساختینش ؟؟؟؟
تا کی آدم میتونه بسازه؟؟؟؟
کاش میدونستم کاش
حالم خوش نیس
باید پاشم زودتر یه قرص بخورم وگرنه خواب ندارم
امیدورام همیشه صداتون از خوشحالی بلرزه همیشه...
- ۹۴/۰۵/۲۸